پدیدار

آن چیزی است که خودش را نشان می‌دهد، آن‌چیزی است که در نور ظاهر می‌شود [نه لزوما آنچه هست]

پدیدار

آن چیزی است که خودش را نشان می‌دهد، آن‌چیزی است که در نور ظاهر می‌شود [نه لزوما آنچه هست]

I'm nobody, who are you؟

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ

​​​​​​مشکل من و کلمه‌ی دردناک هویت_که این روزها داشتنش از نون شب واجب‌تره_ اینه که حس می‌کنم همه گزینه‌های ممکن عاریتی‌ان. حس می‌کنم همه چیز شکل گرفته و شکل می‌گیره، تعیین شده و تعیین میشه. هیچ نقطه‌ای نیست که بتونم «خودم» رو از اونجا شروع کنم، و نگران اینکه بهم داده نشده، بلکه خودم برداشتمش، خودم داشتمش نباشم. همه‌ش احساس می‌کنم بذر هر فکری، هر احساسی، هر میل و خواستی، هرچیزی رو یک باد مشکوک در سرزمین وجودم انداخته. نمی‌دونم گیاه طبیعی این خاک چیه. نمی‌دونم از این اقلیم چی درمیاد. آکا به سوکورو می‌گفت:«می‌خواهیم نیروی انسانی‌ای تولید کنیم که کاری را که کارفرما ازش می‌خواهد بکند، و در عین حال باور داشته باشد که خودش مستقل فکر می‌کند». حتی به همچین خواستی هم شک دارم. خود این خواست که بخوای از یه نقطه‌ی مطلقا نیالوده و داده نشده آغاز کنی، همینکه دنبال سرآغاز مطلق و استقلال وجودی می‌گردی، خودش از کجا اومده؟ شاید بهتر بود که هرگز بادبادک‌ها نفهمند، بسته‌ست دستی ریسمان‌ها را به آن‌ها. 

 

  • ۰۲/۰۱/۳۱
  • Qfwfq

نظرات (۱)

اینکه بذرش رو باد از جای دیگه ای اورده باشه اشکالی نداره. خلاق ترین و مستقل ترین ادم ها هم ایده ها و افکارشون رو خلق از عدم نکردن. مهم چجوری پرورش دادن اون بذره ست، جوری که میوه ی تازه ای بده. 

پاسخ:
آره آره، موافقم که اشکال نداره. یه جا خوندم که درخت زردآلو بومی چین بوده و حالا باد که نه، ولی بازرگان‌هایی که اون سمت‌ها می‌رفتن بذرهم که نه، نهال زردآلو رو با خودشون به آسیا و اروپا آوردن:) گاهی فکر می‌کنم اگر باد این بذر رو نمی‌آورد و ما زردآلو نداشتیم چی میشد. و اره، حتی با بذرهای به عاریت گرفته شده هم میشه میوه‌های تازه‌ای داد، یا با میوه‌ها چیزهای خوب جدیدی ساخت که به فکر صاحبان بذر و میوه نرسیده باشه. من با نفس «گرفتن» مشکلی ندارم. فقط می‌خوام خودم بگیرم و بکارم. نمی‌خوام کاشته بشم. می‌خوام ترکیب جنگل وجودم رو انتخاب کنم. اما بادهایی هستن، مثل باد فرهنگ و روح زمانه که انقدر سهمگین و شدیدن که آدم نمی‌تونه همه بذرهایی که میارن رو کنترل کنه. انگار ادم در مقابل این بادها همیشه تا قسمتی شکل گرفته و تعیین شده توسط دیگری‌های مجهوله، و نه توسط خودش. و این وضعیت دلخواهی نیست... خصوصا که خیلی نمیشه مطمئن بود کدوم قسمت‌ها اینطورن. نمیشه روی خود آگاهی هم حساب چندانی باز کرد. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی